پشت پرده جهیزیه های اینستاگرامی چه می گذرد؟/ اسم رمز خرید جهیزیه در بازار
تاریخ انتشار: ۶ آبان ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۷۷۶۱۴۱
گروه خانواده؛ نعیمه جاویدی: وقتی زوج های جوان در فضای مجازی دنبال سفارش آنلاین برخی اقلامی هستند که می خواهند برای زندگی مشترکشان تهیه کنند، روحیهشان را از دست می دهند. تعداد قابل توجهی صفحه های مجازی، جهیزیه هایی لوکس با قیمت های نجومی و سرسام آور به نمایش گذاشته اند. زیر هر پست نوشته منزل نوعروس گل.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
جهیزیه سه دختر در خانه یک دختر!
کافی است هشتک جهیزیه را بعلاوه کلماتی مانند ایرانی، عروس، لاکچری، شیک یا ارزان و ... را جستجو کنید. تعداد قابل توجهی پست و صفحه به شما معرفی می شود که عکس های مختلفی از لوازم خانه و تصاویر خانه نوعروسان ایرانی بارگذاری کرده اند. عکس های تکراری در صفحه ها هم کم نیست. مثل عکس خانه «سپیده» عروس خانمی با جهیزیه سه میلیاردی و منزل 170 مترمربعی. عروسی که فقط 5 سرویس قابلمه کامل دارد. کمد لباس هایش پر از کفش، مانتو و روسری مارک است. یک گوشه خانه با ظرف های قلمکاری و میناکاری، سنتی چیده شده است. گوشه ای دیگر با مبلمان ایتالیایی و ظروف گران قیمت خارجی. از هر قلم مورد نیاز چند دست و چند برند هست. طوری که اگر عروس به یک دست از هر کالا اکتفا کند، با چند دست اضافه، دست کم سه دختر جوان می توانند با جهیزیه کامل راهی خانه بخت شوند. یخچال خانه سپیده خانم در حال انفجار از موادغذایی است. حتی مرغ و ماهی را هم تزئین کرده اند! کابینت ها شلوغ از لوازم برقی و ظروف اضافه است. بشقاب های گرانقیمت و جهیزیه پرتجمل. دست برقضا عکس یک سینی ساده قدیمی با کمی سبزی خوردن و دوغ هم بعد از این جهیزیه میلیاردی بارگذاری شده؛ صفایی دارد که سرویس آبکاری شده با طلای چک و اوپال آمریکایی جهیزیه سپیده خانم را کیش و مات می کند.
پول بده، تبلیغ جهیزیه ات با من!
عکس این خانه و چند جهیزیه لاکچری دیگر در صفحات مختلف اینستاگرام آپلود شده، یک ادمین با افتخار در مدح دارندگی عروس خانم نوشته: «البته این جهیزیه با نرخ امروز دلار بیش از این ها قیمت دارد.» حس بدی است انگار کسی به تورم می بالد! سری به نظرات کاربران می زنم. بعضی ها لب به تحسین و حسرت باز کرده اند. یک نفر، پیامی پر کنایه نوشته: «ادمین، ننویس عروس با سلیقه بنویس پولدار! هرجا می روم عکس جهیزیه این خانم هست. انقدر حسرت به دل بقیه می اندازد، راحت است؟!» 19 نفر پاسخ او را می دهند که دارندگی و برازندگی، دوست نداری نبین و چه تنگ نظر! و... گاهی هم ادمین میانجی گری می کند و فضا را عوض. یک نظر اما قابل تأمل است: «نرخ شما برای تبلیغ جهیزیه چنده، ادمین جان؟» پاسخ ادمین یک جمله کوتاه است: «دایرکت، لطفاً!» ماجرا جالب می شود؛ پول بده تا جهیزیه ات را تبلیغ کنم!
آیا این لایکها محض رضای خداست؟
عکس این جهیزیه های پربازنشر در صفحه های دیگر هم هست جالب تر از آن اما حضور افرادی است که قبلاً در چند صفحه دیگر هم پیام ثبت کرده اند. این همه احساس مسئولیت برای به اصطلاح پرزنت کردن یک جهیزیه، فقط از سر علاقه و داشتن وقت آزاد است؟ بسته اینترنت رایگان دارند؟ می خواهند به یک نوعروس اول زندگی انرژی مثبت بدهند و از سلیقه اش تعریف کنند؟ بعید است. دو احتمال وجود دارد. اول اینکه شاید این کاربرانِ پیگیر، اقوام و دوستان عروس خانم باشند و احتمال دوم که بعید هم نیست؛ این کابرها از مزد تبلیغات ادمین ها بهره ای می برند و به اصطلاح شریک و نیروی بلاگرها هستند. شیوه ای که مدتی است در فضای مجازی رونق گرفته.
بعضی نظرات هم که در نقد چیدمان نوشته شده، خواندنی است. یک نفر نوشته حالا اگر یک عروس غذا پخته تزئین شده نبرد خانه بخت و یخچال را پر نکند، عروس نیست؟ کاربری هم نوشته حمام شبیه فروشگاه های فروش مواد شوینده است؛ این همه شوینده برای یک زندگی دونفره؟! یک نفر هم در پاسخ او نوشته: این که عروس گلمان باکلاس است و عکس سرویس بهداشتی تزئین شده نگذاشته خودش جای شکر دارد. عکس های عجیب کم نیست. لباسشویی را هم تزئین کرده اند. همه چیز طوری چیده شده تا عکس بگویند که جهیزیه کم و کسر ندارد و بی نقص است. آن هم به افرادی که هیچ شناختی از عروس و خانواده اش ندارند فقط برای چند لایک و تحسین مجازی.
جهیزیه از شما، چیدمان از موسسه ما!
در بعضی جهیزیه ها همه چیز به طرز عجیبی زیباست و همخوان با بقیه لوازم. در نگاه اول شاید اینطور به نظر برسد که عروس خانم حسابی زمان و دقت به خرج داده برای چیدمان و وه! که عجب تبحر و سلیقه ای. تا اینکه متوجه الصاق یا همان «تگ» می شویم. ادمین روی عکس جهیزیه «الهام»جان از اراک، صفحه دیزاینر یا طراح داخلی که چیدمان را برعهده گرفته، معرفی می کند. این اقدام را درباره چندین جهیزیه دیگر هم دیده ایم. به صفحه یکی، دو دیزاینر هم سر می زنیم. دستمزدشان بستگی به مساحت خانه، تعداد اقلام جهیزیه، فضای داخلی خانه و منطقه سکونت زوج دارد. اگر خریدهایشان را انجام داده باشند، شاید لازم باشد چند قلم را تعویض یا چند قلم به فهرست اضافه کنند تا هارمونی رنگ و ابعاد رعایت شود. جابجایی اسباب هم به عهده کارگران دیزاینر است. در برخی گروه های تلگرامی و اینستاگرام هزینه پایه 3 میلیون تومانی برای دیزاین نوشته شده. فردی زیر یکی از پست ها نظر عجیبی نوشته: «فامیل ما چندقلم لوازم کمتر خرید تا طراح بگیرد. خانواده شوهرش پولدارند باید چشمشان را پر می کرد.»
نوعروسی با فرزند 15 ساله!
در چیدمان بعضی خانه ها پختگی خاصی وجود دارد. کاربران نوشته اند: «چه عروس خوش ذوقی چه گلدان های گل بانشاطی» همین پیام سرنخ می شود که در خانه یک نوعروس و بساط یک جهیزیه نو، این همه گلدان جاافتاده از کجا آمده؟ اینجا ادمین ها ننوشته اند جهیزیه عروسِ گلمان از فلان شهر، فقط نوشته اند: خانه قشنگِ... خانم. این خانه ها مربوط به کدبانوهایی است با دست کم 10 سال زندگی مشترک نه نوعروس. خانه هایی که مرور زمان آن ها را کامل کرده؛ نکته ای که معمولاً از چشم بیننده دور می ماند و فکر می کند جهیزیه او هم باید به همین کاملی باشد. به یکی از همین صفحه سر می زنیم بلاگری است که از متن پست هایش متوجه می شویم، 17 سال است ازدواج کرده و فرزند 15 ساله هم دارد. لوازم خانه اش اما مثل لوازم جهیزیه یک نوعروس است. در یکی از پست هایش نوشته: «خواستم، پس توانستم. کلبه آرزوهایم را از نو ساختم.» با دیدن تبلیغ های مختلف صفحه و تماسی کوتاه، معنی توانستمی که گفته بهتر روشن می شود. برای یک عکس ساده و متن کوتاه تبلیغ موردنظر ما یک میلیون تومان می گیرد و هزینه ارسال کالا هم با سفارش دهنده تبلیغ است؛ نانِ فالوئرهایش را می خورد. هیچ عکسی هم از «قبل» کلبه آرزوهایش؛ جهیزیه پیشین خانم بلاگر موجود نیست.
زنجیره های یک جهیزیه کاملاً تبلیغاتی
صفحه بلاگرها در صفحات جهیزیه تبلیغ می شود و ادمین، مبلغی برای این کمک به افزایش فالوئر بلاگرها دریافت می کند. بلاگرها هم پول این تبلیغات را از جای دیگری تامین می کنند. در صفحه آن ها تگ های متعددی وجود دارد که فروشگاه هایی که در حوزه فروش لوازم خانگی، جهیزیه و خدمات ازدواج فعالیت دارند، پای ثابت پست های تبلیغی بلاگرها هستند. متن های کوتاه حس برانگیز در ستایش زندگی می نویسند و در پی نوشت، چند جمله کوتاه در تحسین کالای تبلیغی و نقش آن در آرامششان. فروشگاه های مربوط به جهیزیه با این شیوه و قبول سفارش آنلاین کالاها، مجازی تبلیغ می کنند و حقیقی می فروشند. شیوه ای که این روزها با وجود کرونا و مراعات های بهداشتی رونق گرفته و نوعروس ها اقلامی را می خرند که در صفحه بلاگرها یا جهیزیه بقیه دخترها دیده اند.
جهیزیه دست دوم آن ها و جهیزیه آنتیک ما!
لابه لای پست های بلاگری گاهی می توان تصاویر و متن های خوب هم پیدا کرد. بلاگری در پاسخ به سئوال های متعددی که هزینه چیدمان خانه رویایی سفید، صورتی و فیروزه ای اش چقدر شده و چه طور توانسته این همه کالا با طرح و رنگ همخوان را پیدا کند؟ پست جالبی گذاشته است.
عکس بوفه قهوه ای و چوبی قدیمی خانه اش را گذاشته که با کمی رنگ سفید آن را به کمد سفید امروزی تبدیل کرده. کاش زرق و برق تبلیغات بقیه پست ها بگذارد و نوعروس ها این طور عکس ها را هم ببینند. متن یک بلاگر دیگر هم خواندنی به نظر می رسد: «مدتی در هلند زندگی کردم. عروس و داماد با 20 نفر مهمان جشن می گیرند. عروسی را می شناختم کمدهای قدیمی مادرش، بشقاب های چینی اضافه عمه اش و لباسشویی قدیمی خانه خاله اش را جهیزیه برد. بعدها فهمیدم اینجا نو نبودن لوازم زندگی عیب نیست. زندگی را آغاز می کنند همین قدر آسان؛ همین قدر شیرین.» کاربری هم پایین همین پست جمله قابل تأملی نوشته: «در ایران هم جهیزیه دست دوم مرسوم هست، دوست عزیز. بعضی عروس ها چند قلم جنس آنتیک و عتیقه هم می برند. مثلاً یک میلیون تومان پول می دهند برای یک بشقاب دیوارکوب قدیمی تا اصالت عاریه ای از دیوار خانه ببارد!» حرفش بیراه نیست. در صفحه مجازی آنتیک فروشی ها زیر بعضی پست نوشته: «فروخته شد به نوعروس عزیز از شهر... مبارکشان باشد.»
خانم های خانه دار پای ثابت صفحه جهیزیه
شاید به ذهن برسد که مخاطب اصلی صفحات جهیزیه اینستاگرامی نوعروس هایی هستند که می خواهند با دیدن عکس و فیلم جهیزیه دیگران بدانند چه لوازمی را نیاز دارند و چه لوازمی را نه! این تصور اما درست نیست. کافی است به قسمت نظرات برویم. جنس پیام ها و بررسی صفحه هایی که خصوصی و قفل نیست، چیز دیگری می گوید. پیام هایی شبیه این که: من خودم 10 سال پیش یخچال ساید گرفتم و حالا پشیمانم. اینجا کدبانوهای قدیمی دور هم جمع شده اند تا سرگرم شوند. در صفحه های جهیزیه اگر نوعروس ها هم نباشند، هستند بانوان خانه داری که با این عکس ها سرگرم می شوند یا قطعه گم شده و مفقوده لوازم خانگی شان را پیدا می کنند و سفارش می دهند. شاید حتی بتوان گفت که مخاطب اصلی تبلیغ ها همان ها هستند چون اغلب تنگنای بودجه خرید جهیزیه را گذرانده اند و حالا می توانند یکی، دو قلم جنس نو را با خیال راحت تری نسبت به یک نوعروس ها تهیه کنند. در حالیکه یک زوج جوان معمولاً سعی می کند با توجه به این تورم، کالاهای ضروری را بخرد و بقیه را به مرور زمان تهیه کند.
یک بام و دو هوای فروشندگان
در صفحات جهیزیه گاهی راهنمای خرید جهیزیه هم دیده می شود. بعضی از این راهنمایی ها را صاحبان مشاغل مرتبط با خدمات عروسی منتشر می کنند. فروشندگانی که در گام اول با لحن مشفقانه و تکیه بر سال ها تجربه در زمینه فروش لوازم خانگی و جهیزیه، نوعروسان را از کلافگی خرید نجات می دهند. برای مثال می گویند برای شروع زندگی لازم نیست آب مرکبات گیری برقی بخرید. نیازی به بخارشو، جاروی شارژی دستی، اتو پرسی و ماشین ظرف شویی نیست. سرویس قابلمه، ظرف های بلور یا دم دستی چه اندازه و چه تعدادی کافی است؟ تا اینجای کار مشکلی نیست و باید ممنون بود. اما اگر به صفحه برخی از این ها سر بزنید ماجرا عوض می شود. همان مغازه دار به قاعده شغلش، اقلام دیگری را تبلیغ می کند. برای مثال یکی از این فروشنده ها در ویدئویی نوشته ده قلم که آشپزخانه عروس بدون آن ناقص است؛ رنده، پوست کن، هسته گیر آلبالو، برش دهنده سیب، نی طرحدار شربت و برس فر. در پستی دیگر چنان تبلیغ می کند که اگر شما چای ساز برقی نخرید، فکر می کنید نیمی از عمرتان برفناست حتی اگر عمری است طعم چای سماوری را می پسندید. لطفاً دستتان روی جیبتان باشد، سفارش را به بعد موکول و باور کنید آشپزخانه شما بدون هسته گیر آلبالو هم کامل است.
با بدبختی بوگاتی پیدا کردم
پیش از روزهای تعطیلات موج سومی کرونایی تهران سری به بازار بلور شوش می زنیم. یکی، دو ساعت چرخ زدن بین مغازه ها کافی است تا اوضاع مشخص شود. اطلاعات خرید جهیزیه حضوری را به نکاتی که از صفحات مجازی جهیزیه به دست آورده ایم، پیوند می زنیم و ابعاد جدیدی روشن می شود. خانواده ای آمده تا بسته بندی های چینی و بلور لوکسشان از برندهای اروپایی را تحویل بگیرد و ببرد که قبلاً سفارش داده اند. فروشنده می گوید که باید 350 هزار تومان دیگر هم بدهند چون قیمت ها تغییر کرده. با عروس خانم گپ می زنیم و می گوید: «دنبال مارک های بهتری بودم اما متاسفانه با این شرایط فقط توانستم بلور چک بگیرم و چینی «راشن باخ» آلمان.» بعد ذوق زده می گوید: «درعوض به هر بدبختی و زحمتی شده قاشق چنگال «بوگاتی» سفارش دادم. اینجا آشنا داریم، سفارش دادم اصلش را پیدا کرد. آن روز یک مغازه در میدان آرژانتین داشت جنس فیک را به مشتری می فروخت. من خیلی توی تشخیص این طور چیزها حواسم جمع است.» توی همین چند جمله در جهیزیه این دختر ایرانی کلمه ها و کالاهای خارجی موج می زند. حس خوبی نیست؛ دختر ایرانی و جهیزیه تمام قد خارجی.
اسم رمز؛ خانم نصیری سلام رساند!
فروشنده به یکی دیگر از خانم های توی مغازه می گوید: «خانم بفرمایید، شما چی می خواستید؟» زن میانسال می گوید: «الان آقا الان.» دختر جوانی همراه اوست. چشم دوخته به خریدهای دختری که با او حرف می زدیم و در حال رفتن است. نطق زن میانسال باز شده، آرام برگه سبز و سفیدی را روی پیشخوان می گذارد و می گوید: «خانم نصیری، سلام رساندند.» لحن فروشنده گرم می شود و می گوید: «مغازه خودتان است.» بعد کارگرش و آن دو خانم را با برگه می فرستد، انبار پشت مغازه. جلو می رویم و سرک می کشیم، روی فیش نام یک خیریه ازدواج آسان نوشته شده است. از مغازه بیرون می آییم. چرخی در پاساژ می زنیم که همان مادر و دختر کمی بعد از کنارمان رد می شوند. چشم های دختر فرق کرده؛ خوشحال است و به مادرش می گوید که این بشقاب های صورتی را خیلی دوست دارد. برق بلورهای صورتی، غم بوگاتی، راشن باخ و چکِ نداشته را از چشمان عروس خانم شسته.
جهیزیه اینستاگرامی آخه؟!
در مغازه ای دیگر مرد جوانی با خواهرش آمده اند. فروشنده پیرمردی خوشرو به نظر می رسد. عروس خانم صفحه تبلتش را روشن می کند و چند عکس نشان پیرمرد می دهد که از صفحه های جهیزیه اینستاگرام، اسکرین شات گرفته است و می گوید که دقیقاً همین سرویس را می خواهد. فروشنده می گوید که این ها اولین نفرهایی نیستید که این طوری می آیند، خرید: «آخه مگر زندگی اینتستاگرامی هم می شود زندگی؟! فردا دلت را زد چه؟ سلیقه خودت پس چی دختر گلم؟» همه می خندیم و نوه اش می گوید: «اینتستاگرام نه آقاجون اینستاگرام!» دود از کنده بلند می شود؛ حرف های پیرمرد اثر کرده و دختر جوان با راهنمایی او در حال انتخاب است.
جهیزیه بران و جهیزیه بینان مجازی!
با دختر جوانی درباره همین صفحه های جهیزیه همکلام شده ایم و می گوید: «با توجه به شرایط کرونایی و مهمتر از همه تغییر قیمت های لحظه ای، تصمیم گرفتیم بعد از ماه محرم و صفر برویم سر خانه و زندگیمان و به بهار سال بعد نماند.» سری تکان می دهد و از یک رسم بد خاندانی گله می کند: «قبل از کرونا مراسم جهیزیه بینان حضوری داشتند. حالا که کروناست و مراسم ها کنسل هم دست برنداشته اند؛ «جهیزیه بینان مجازی» راه انداخته اند. یک گروه دارند و عکس به اشتراک می گذارند. از اسفندماه تا حالا هم عکس جهیزیه 2 تازه عروس فامیل را گذاشته اند. شاید من اصلاً دلم نخواهد ماکروفر، اتوپرسی، بخارشو و ماشین ظرفشویی بخرم. چرا باید همه متوجه شوند و نظر بدهند؟ این کارها مجازی و حقیقی اش از دَم اشکال دارد.»
بختم را بختک زندگی بقیه نمی کنم!
فروشنده می گوید: «ساراجان، دختر حاجی انتخاب کردی بالاخره؟» هورتی به استکان چایی اش می کشد و با افتخار می گوید: «پدرش از آن نیکان روزگار است؛ مَشتی و دست گیر. ماشاءالله، فقط دو تا حجره بزرگ توی بازار دارد. تا حالا 5 جهیزیه، فقط به خود من سفارش داده و رسانده ام دست اهلش.» پیرمرد فکر کرده از اقوام همسرِ دخترِ دوستش هستم و خواسته به من بفهماند که این سادگی از مناعت طبع عروس خانم است و نه از سرِ خساست. سارا می گوید: «به اندازه توان خودم و همسرم جهیزیه می خرم. عکسش را هم در اینترنت نمی گذارم. به خدا ما مردمی نبودیم که فخر بفروشیم و حسرت بخریم به خصوص در شرایط های اقتصادی بد. دل یک دختر با دیدن جهیزیه من بشکند آن بخت دیگر بخت من نیست، بختک زندگی بقیه است.»
زندگی شستن یک بشقاب است
حس خوبی است همکلامی با عروسی که زندگی را ساده گرفته. آن هم درست وقتی می تواند بهترین ها را بخرد. خدا خدا می کنم سارا بلاگر بود و همین جمله هایش را نوعروس هایی می خواندند که برق جهیزیه های مجازی چشمان را گرفته و حسرت دلشان را.
مثلاً این جمله اش را: «اگر زندگی را کم کم و با هم بسازیم ساده از دستش نمی دهیم.» دختر جوان می گوید: «توی هر جهیزیه چند قلم ساده و زیبا باشد و کمی خلاقیت چاشنی اش کنیم خانه ما هم قشنگ می شود.» تجسم می کنیم، با یک گل ساده دور پریز برق، تبدیل کردن چراغ نفتی به میز، یک صندلی تاشوی فلزی ساده، تبدیل یک قوری به گلدان.... وای اگر روزی بانویی جوان دست بتکاند به هنر با کمی پارچه رنگی، مبلی خوش نشین طراحی کند. یک فنجان چای، کنار پنجره نورگیر خانه بنوشد. گوشه دنج خانه اش را با یک گلیم ساده، گلدان سفال و شمعدانی بیاراید. پیراهن سفیدی را بپوشد که خودش گلدوزی کرده، بانوی جوانی که بشقاب ساده جهیزیه اش را با عشق می شوید و می گوید: «زندگی شستن یک بشقاب است...»
/انتهای پیام
منبع: فارس
کلیدواژه: جهیزیه فضای مجازی زوج زوج های جوان خرید جهیزیه لوازم خانگی دختر جوان جهیزیه ها عروس خانم یک نوعروس نوعروس ها عروس ها صفحه ها دیگر هم چند قلم عکس ها پست ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۷۷۶۱۴۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پیام مشخص از بازار مسکن؛ جمعیت خانهندارها چه میگوید؟
جمعیت «فاقد مسکن ملکی»، اما متقاضی صاحبخانهشدن، براساس یک سرشماری متفاوت در سطح کشور، سنجش شد. طی ۲ سال گذشته، نزدیک به ۵میلیون خانوار برای «مسکن دولتی» در سامانه مخصوص این طرح ملی ثبتنام کردهاند و با فیلترهای دولت، محرز شده که «فاقد خانه» هستند. این میزان تقاضای انباشته، پیام مشخص از بازار مسکن دارد.
به گزارش دنیای اقتصاد، روند ثبت نام خانوارهای فاقد مسکن برای مسکن دولتی، آمار جدیدی از «خانه ندارها» را اعلام میکند. آمارهای مربوط به تعداد خانوارهای متقاضی مسکن دولتی نشان میدهد در حال حاضر، حدود ۵ میلیون خانوار فاقد مسکن ملکی در کشور وجود دارد که طی سالهای اخیر موفق به خرید مسکن از بازار نشده اند. هر چند آمار مربوط به خانوارهای فاقد مسکن ملکی و مستاجر، در کشور به مراتب بیش از این میزان (حدود دو برابر) است، اما آمارهای مربوط به روند ثبتنام متقاضیان طرح ساخت یک میلیون مسکن در سال (طرح نهضت ملی مسکن)، نشان میدهد طی دو سال اخیر حدود ۵ میلیون متقاضی فاقد مسکن شناسایی شدهاند. این متقاضیان به لحاظ یک شرط مهم این طرح، یعنی عدمبرخورداری از مسکن ملکی (نداشتن خانه)، مورد تایید دولت قرار گرفته اند. این خط کش دولتی یعنی آمار خانه ندارهای ثبت نامکننده در طرح نهضت ملی مسکن، نشاندهنده دو پیام مهم برای بازار و سیاستگذار مسکن است.
آمار اخراجیهای بازار مسکنبر اساس آمارهای موجود، از ابتدای طرح نهضت ملی مسکن تاکنون، حدود ۵ میلیون متقاضی ورود به این طرح، به عنوان جمعیت فاقد مسکن ملکی، شناسایی شده اند. در واقع این ۵ میلیون متقاضی، افرادی هستند که شرایط اولیه ورود آنها به طرح خانه سازی دولتی که نداشتن مسکن ملکی، اولین و مهمترین آنها محسوب میشود، برای دولت محرز شده است. این افراد همان خانوارهایی هستند که بعد از اتمام ثبت نامهای مسکن مهر از حدود یک دهه قبل، بهرغم آنکه متقاضی خرید مسکن بوده اند، اما به دلیل ضعف قدرت خرید و جهشهای مکرر قیمتی، موفق به خرید مسکن مطابق با سازوکارهای بازار نشده اند. با فرض اینکه تا اوایل دهه ۹۰ (مقطع زمانی اتمام ثبت نام مسکن مهر)، خانه ندارهای متقاضی مسکن دولتی در این طرح ثبت نام کردند، از زمان اتمام این ثبت نامها تاکنون (یک دهه اخیر)، به طور متوسط سالانه حدود ۵۰۰ هزار تقاضای جدید برای خانه دار شدن، موفق به خرید مسکن از بازار نشدهاند و طی دو سال اخیر همزمان با شروع ثبت نام طرح جدید خانه سازی دولتی، اقدام به ثبت نام در سامانه دولت کردهاند.
این اولین پیام از آمار خانه ندارها بر اساس تعداد ثبت نام کنندههای طرح نهضت ملی مسکن است که مالک نبودن آنها برای دولت محرز شده است. نکته معناداری که در این پیام نهفته است آن است که در همین سالها یعنی در یک دهه اخیر -فاصله اتمام ثبت نام برای مسکن مهر تا دو سال اخیر که از ثبت نام متقاضیان مسکن ملی سپری میشود- جمعیت سالانه تشکیل خانوارهای جدید ناشی از ازدواج، به همین میزان (سالانه ۵۰۰ هزار ازدواج) و حتی کمی بیشتر بوده است. این موضوع نشان میدهد عملا از اوایل دهه ۹۰ تاکنون بخش زیادی از خانوارهای جدید امکان خرید مسکن از بازار را نداشته و به محض شروع ثبت نام برای طرح نهضت ملی مسکن (ساخت سالانه یک میلیون مسکن)، اقدام به ثبت نام کرده اند. این موضوع اولین پیام از روند ثبت نام در طرح نهضت ملی مسکن است.
چرا نصف خانه ندارها منصرف شدند؟پیام دوم مربوط به ریزش نصف جمعیت خانه ندار متقاضی مسکن دولتی، از آمار متقاضیان فعال نهضت ملی مسکن است. در حالی که از ابتدای شروع این طرح-دو سال اخیر- حدود ۵ میلیون متقاضی که مالک نبودن آنها به تایید دولت رسیده است اقدام به ثبت نام کردند، اما تازهترین آمارها نشان میدهد از این تعداد تنها ۲ میلیون و ۵۰۰ متقاضی (خانوار)، به فهرست متقاضیان فعال وارد شده اند. ریزش متقاضی فعال نسبت به جمعیت خانه ندار متقاضی در واقع پیام دوم این ثبت نام هاست. اما ماجرا چیست؟
بررسیها نشان میدهد طی دو سال اخیر، معادل نصف خانوارهایی که صاحبخانه نیستند، متقاضی فعال مسکن دولتی شدهاند. یعنی تنها ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار خانوار از ۵میلیون خانوار متقاضی واجد شرایط اولیه، نسبت به تکمیل فرآیند ثبت نام و وارد شدن به مسیر پرداخت آورده نقدی، اقدام کرده اند و در فهرست «ثبت نام قطعی» تحت عنوان «متقاضی فعال» قرار گرفته اند. این ریزش متقاضیان دست کم به دو علت رخ داده است؛ اولین علت میتواند به مطلوب نبودن جانماییهای تعیین شده برای ساخت این واحدهامربوط باشد. به دلیل محدودیت در تامین زمین، بخش زیادی از واحدهایی که قرار است در قالب این طرح ساخته شوند بهخصوص در کلانشهرها، در حومه این شهرها و مناطقی که در آنها مشکلی برای تامین زمین وجود ندارد، جانمایی شده اند. این موضوع برای بخشی از جمعیت متقاضی این طرح، مطلوب نیست و منجر به انصراف آنها از ادامه راه شده است.
اما، یک علت مهم دیگر مربوط به ناتوانی مالی گروه دیگری از این متقاضیان است که بعد از اطلاع از شرایط و هزینههای مربوط به ادامه پروسه ثبت نام در طرح خانه سازی دولتی، به ناچار از ادامه راه بازمانده اند. یک شرط مهم تعیینشده در طرح نهضت ملی مسکن، توانایی تامین آورده اولیه ۴۰ میلیون تومانی و همچنین توانمندی مالی برای پرداخت اقساط ماهانه وام ۵۵۰ میلیون تومانی است.
با توجه به تازهترین برآوردها از هزینه تمامشده خانههای دولتی ساز در قالب این طرح که اخیرا از سوی بعضی مسوولان نیز اعلام شده است، متقاضیان باید علاوه بر توان بازپرداخت تسهیلات بانکی ۵۵۰ میلیون تومانی، حول و حوش ۵۰۰ تا ۶۰۰ میلیون تومان به عنوان سهم آورده متقاضی (به قیمت امروز) پرداخت کنند. این دو پیام از روند ثبت نامهای طرح خانه سازی دولتی (ساخت یک میلیون مسکن در سال) که هر دو مربوط به سمت تقاضای این طرح است، از سوی دیگر نشاندهنده آسیبی است که روند جهش قیمت مسکن در سالهای اخیر به تقاضای مصرفی مسکن وارد کرده است و از سوی دیگر ناموازنه بین سطح درآمدها، قدرت پس انداز و قدرت خرید خانوارها در یک دهه گذشته را نشان میدهد.
علاوه بر دورتر شدن مسیر دسترسی خانوارها به مسکن در سالهای اخیر به دلیل جهشهای مکرر قیمت واحدهای مسکونی، عدمرشد درآمد واقعی خانوارها متناسب با سطح تورم و رشد قیمت مسکن، عملا بخش زیادی از خانوارها برای خانه دار شدن از مسیر بازار، به بن بست رسیده اند. ۵ میلیون خانوار فاقد مسکن ثبت نامکننده در طرح نهضت ملی، بخشی از این خانوارها هستند که در نهایت ۲.۵ میلیون خانوار از آنها موفق به ورود به مرحله بعدی به عنوان متقاضی فعال شدند. این موضوع نشان میدهد که عوامل و متغیرهای بیرونی بازار مسکن در یک دهه گذشته چگونه دسترسی خانوارها به مسکن را تحتتاثیر قرار داده است.
اما موضوع به همین جا ختم نمیشود. آمارها نشان میدهد از این ۲.۵ میلیون خانوار هم تاکنون کمتر از ۸۰۰ هزار خانوار دارای قرارداد بانکی و تسهیلاتی هستند. در واقع، تاکنون تنها با حدود یکسوم جمعیتی که براساس ارزیابی خود توان پرداخت آورده اولیه ۴۰ میلیون تومانی را داشته اند، قرارداد بانکی و تسهیلاتی امضا شده است. بخش قابلتوجهی از این جمعیت تاکنون به طور میانگین بیش از ۴۰ میلیون تومان پرداخت کرده اند. میانگین پرداختی همه آنها زیر ۲۰۰ میلیون تومان است. این در حالی است که با برآوردهای فعلی مربوط به هزینه ساخت این واحدها به قیمت امروز، هر متقاضی باید دست کم حول و حوش ۵۰۰ تا ۶۰۰ میلیون تومان به عنوان آورده نقدی پرداخت کند. اختلاف بین این دو رقم نشاندهنده شرایط سختی است که در مسیر تامین نیمی از هزینه ساخت این واحدها پیش روی متقاضی و دولت قرار دارد.
۴۰۰ هزار واحد در مرحله واماما علاوه بر سمت تقاضا، از سمت عرضه نیز وضعیت چندان مطلوب نیست؛ بر اساس آمارهای شبکه بانکی تاکنون حدود ۴۰۰ هزار واحد مسکونی در طرح نهضت ملی مسکن دارای قرارداد مشارکت مدنی بین بانک و سازنده است. این موضوع به این معناست که به همین تعداد، واحد مسکونی در پروسه دریافت وام بانکی قرار گرفتهاند.
در حالی که بر اساس برنامه ساخت سالانه یک میلیون واحد مسکونی هم اکنون باید حدود دو میلیون واحد با استفاده از وام بانکی و آورده متقاضی در حال ساخت باشد. البته از آنجا که بر اساس مصوبه سال گذشته شورای پول و اعتبار وام ۵۵۰ میلیون تومانی ساخت تنها به ساخت روی زمینهای دولتی (۹۹ ساله) تعلق میگیرد و بخشی از این طرح در قالب ساخت خودمالکی مشمول این تسهیلات نیست، ممکن است بخش دیگری از این واحدها از آنجا که در مدلهای دیگری از تامین مالی قرار گرفته اند، در این آمار لحاظ نشده باشند. اما اگر ملاک تامین مالی پروژهها عملکرد شبکه بانکی باشد، در برش دو ساله، به جای دو میلیون واحد مسکونی تاکنون تنها ۴۰۰ هزار واحد در پروسه دریافت وام قرار گرفتهاند.
چالش سمت عرضه چیست؟در حالی که آمارهای مربوط به تامین زمین در طرح نهضت ملی مسکن، نشاندهنده سطح بالایی از تامین اراضی برای ساخت است، اما اینکه روند ساختوساز با اختلاف محسوس پایینتر از حجم تامین زمین است، به یک عامل مهم مربوط میشود.
این عامل مهم وجود چالش سمت عرضه در ورود به این طرح و مربوط به مسیری است که سازندهها به لحاظ تعیین قیمت ساخت به عنوان مهمترین توافق آنها با دولت، در آن قرار گرفتهاند. در برخی از قراردادهایی که نیمه سال گذشته با گروهی از انبوه سازان برای ساخت مسکن روی اراضی ۹۹ ساله دولتی بسته شد هزینه ساخت هر مترمربع مسکن زیر ۸.۵ میلیون تومان تعیین شده است.
این در حالی است که سال گذشته، کف هزینه ساخت مسکن از سوی کارشناسان بازار ساختوساز، مترمربعی ۱۰ میلیون تومان اعلام شد. همین حالا هم انبوه سازان هزینه ساخت هر مترمربع مسکن دولتی را حول و حوش ۱۵ میلیون تومان (به قیمت امروز) اعلام میکنند. این موضوع خود مهمترین عاملی است که باعث شده است تا امروز که دست کم دو سال از شروع نهضت ملی مسکن سپری میشود حجم ساختوسازها متناسب با اهداف دولت و مجلس پیش نرود. عامل مهم دیگر در این زمینه، سطح توان مالی متقاضیان در تامین آورده متناسب با پیشرفت پروژه هاست که به طور مستقیم روی فرآیند ساخت و تکمیل واحدها اثرگذار است.
آمارها نشان میدهد آورده متقاضیان نیز متناسب با آنچه باید تاکنون پرداخت میشده، تامین نشده است. این در حالی است که فرمول تعیینشده در برخی قراردادها بین سازندهها و دولت برای توافق روی افزایش هزینه ساخت متناسب با تورم، یک پارامتر اثرگذار دیگر در این زمینه است. در برخی از این قراردادها سقف تعدیل هزینه ساخت در صورت تورم و افزایش هزینه ها، حداکثر ۲۵ درصد کل مبلغ قراردادها تعیین شده است این در حالی است که در سالهای اخیر به طور متوسط تورم ساخت در هر سال بالای ۴۰ درصد بوده است. همه اینها عواملی هستند که شرایط، سرعت و روند ساخت واحدها را متناسب با برنامه ریزیهای انجامشده، تحت تاثیر قرار میدهند.